جنوب کشور همیشه نماد مردمانی خونگرم و اهل تجارت روی آب و زندگی در شرایط سخت است. هرچقدر که پوست دست ناخدایان خلیج فارس ضخیم است، قلبشان مهربان و خونگرم و تا دلتان بخواهد مهماننواز هستند. سفر به جنوب تمام این ویژگیها را تایید میکند.
در آخرین سفرم به جنوب کشور، همین چند سال پیش با بازاری آشنا شدم که به اسم واردات ته لنجی شناخته میشد. انواع کالاهای وارداتی با قیمتی بسیار اندک در این بازارها یافتم و چنان تعجب کردم و دچار شعف شدم که سعی کردم پرسان پرسان در مورد این بازار اطلاع کسب کنم. جستوجویی که نهایتا مرا به نام ناخدا جلال رسانید. ناخدایی که اولین بار این بازار را راهاندازی کرده بود. اما داستان وی چه بود؟
برای واردات ته لنجی با کمترین هزینه با وانیکس کلیک کنید.
ناخدا جلال
میگویند سکوت مرد نشانه خرد وی است. ناخدا جلال از آن ساکتترینهایش بود که همیشه حرفهایش را میخورد. فشار زندگی او را چنین کرده بود. مدتی بود که دیگر جابجایی کالا روی لنج برایش درآمد مناسبی نداشت. دل و دماغ رفتن به دل خلیج را هم نداشت؛ چرا که آخرین بار که لنجش واژگون شد، هر چه داشت و نداشت را فروخت تا خسارت کالاهای غرق شده را بدهد. مانده بود معلق میان آب و خشکی.
چه باید میکرد؟ این فکر که باید تجارتی پیدا کند که پولش بهتر از لنج راندن روی خلیج باشد همه وجود وی را درگیر کرده بود. پسرش عبدل قصد داشت به دانشگاه برود و دخترش ماجده جهیزیه میخواست. همه این افکار در سرش میچرخید که ناگهان روزی سعید، شاگردش به وی خبر داد که در اخبار گفتهاند لنجداران میتوانند سالانه در هر ۱۲ سفر خود چیزی حدود ۱۵۰۰ دلار کالا را بدون پرداخت حق گمرک وارد کشور کنند.
بازار برای واردات ته لنجی
این خبر که به گوشش رسید برق به چشمانش بازگشت. به سعید لبخندی زد و به او گفت که به لنجداران بگوید بعد از ظهر همه لب اسکله جمع شوند، خبر مهمی برای آنها دارد. قبل از ساعت مقرر همه لنجداران فوج فوج به سمت اسکله رفتند تا با عاقلترین فرد از میان خودشان گفتوگو کنند و دریابند که داستان از چه قرار است که جلال، آن مرد ساکت و در فکر فرو رفته قصد دارد صحبت کند. آن هم نه صحبت عادی با یکی دو نفر، بلکه سخنرانی در مقابل چند صد نفر. همه که جمع شدند، ناخدا جلال با چشمانی که دوباره پرفروغ شده بود چنین شروع به صحبت کرد:
ای لنج داران! حتما میدانید مدتی است که دیگر جابجایی کالا برای بازرگانان سود زیادی به ما نمیرساند. از طرفی حتما شنیدهاید که قانونی تصویب شده که میتوان در طول یکسال و در ۱۲ بار سفر، ۱۵۰۰ دلار کالا بدون گمرک وارد کشور کرد. حتما با شنیدن این خبر به ذهنتان رسیده که کالاهایی که وارد میکنید را به تهران و شیراز . ببرید و آنجا بفروشید. اما من پیشنهاد بهتری دارد. همینجا در سرزمین پدری بازاری برپا میکنیم با نام بازار ته لنجی و اجناس را اینجا میفروشیم. بازاری که رونق به شهر آورده و دیگر هزینه حملونقل روی دست ما نگذارد. بازاری که از کل ایران مشتری برای ما بیاورد.
میراث ناخدا جلال
با اینکه آن روز دریافتم که بازارهای ته لنجی میراث گرانبهایی است که از سمت ناخدا جلال به جا مانده، اما کمتر کسی این را میداند. چراکه وی حرف نمیزد و کم کم مردم فراموش کردند که او این ایده را پیشنهاد داد.
ایدهای که روی اقتصاد شهرهای جنوبی مثل بوشهر، اهواز و آبادان تاثیری بزرگ گذاشت. ایدهای که امروزه شرکتهای بازرگانی آن را بسیار با ارزش دانسته و به بازرگانان پیشنهاد میکنند به جای تحمل هزینههای سفر به چین و دبی، به بازارهای ته لنجی رفته و کالای مورد نظر خود را خریداری کنند.
وانیکس راهنمای شما در بازار ته لنجی
واردات ته لنجی چندان متنوع نیست و نمیتوان آن را با واردات مستقیم از چین و دبی مقایسه کرد. اینکه در چه فصلی از سال کالاهای بیشتری در این بازار یافت میشود یا روش یافتن بهترین بازارهای ته لنجی چگونه است را باید از شرکت بازرگانی وانیکس بپرسید. شرکتی که از همان روزهای اول راهاندازی بازارهای ته لنجی با آنها هماهنگ بوده و بازرگانان زیادی را برای خرید به سمت این بازارها روانه کرده است.