با افزایش پذیرش بیتکوین بهعنوان یک دارایی ذخیره ملی، جامعه کریپتو باید اطمینان حاصل کند که این ارز دیجیتال همچنان برای عموم مردم قابل دسترس باقی میماند و به اصول غیرمتمرکز خود وفادار است.
در حال حاضر، ایجاد ذخایر استراتژیک بیتکوین در دستور کار بسیاری از کشورها قرار گرفته است که این روند با اقدامات بزرگ دولت ایالات متحده و سایر کشورها تقویت شده است.
این پیشرفت، هرچند یک نقطه عطف مهم در مسیر بیتکوین محسوب میشود، اما سؤالات مهمی درباره دسترسی عمومی و دموکراتیزه شدن داراییهای دیجیتال ایجاد میکند.
بیتکوین، که زمانی تنها یک ایده در مقاله ۹ صفحهای ساتوشی ناکاموتو بود، اکنون در مسیر تبدیلشدن به یکی از داراییهای برتر مالی جهان است. این تحول پیامدهای بزرگی دارد که نیاز به بررسی دقیق دارند.
اگر بیتکوین بیشازپیش در کیفپولهای سرد بانکهای مرکزی ذخیره شود، آیا کاربران کنونی کریپتو و میلیاردها کاربر آینده تنها نظارهگر دورشدن این دارایی از دسترس خود خواهند بود؟
ارتقای بیتکوین به جایگاه دارایی ذخیره استراتژیک
تبدیل بیتکوین به یک دارایی ذخیره استراتژیک، پیشرفت بزرگی خواهد بود. این روند نشاندهنده پتانسیل شگفتانگیز داراییهای دیجیتال است. بیتکوین تنها در عرض یک سال از ورود به صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) به موقعیت یک دارایی استراتژیک ملی رسیده است.
ادغام بیتکوین در ذخایر ملی، آن را در کنار داراییهای استراتژیک سنتی مانند طلا و نفت قرار داده و جایگاه آن را در سیستم مالی جهانی تثبیت میکند.
این روند احتمالاً بانکهای مرکزی جهان را به پذیرش بیتکوین بهعنوان یک دارایی معتبر سوق خواهد داد و منجر به گسترش خدمات مالی مرتبط خواهد شد.
ویژگیهای کلیدی بیتکوین، مانند شفافیت و نقدشوندگی بالا، مزایای قابلتوجهی نسبت به داراییهای سنتی دارند. در امور مالی سنتی، وامهای کسبوکارهای کوچک اغلب نیاز به وثیقهای مانند املاک دارند که تقسیمپذیری و مدیریت آن دشوار است.
همچنین املاک از نقدشوندگی و شفافیت قیمتی کمی برخوردارند. اما استفاده از بیتکوین بهعنوان وثیقه، مالکیت واضح، تقسیمپذیری آسان، قیمتگذاری شفاف و نقدشوندگی بالا را فراهم میکند و آن را به کارآمدترین وثیقه مالی در تاریخ تبدیل میکند.
این پذیرش گستردهی بالقوه، بیتکوین را در سرتاسر اقتصاد جهانی یکپارچه میکند و مزایای بزرگی برای کارآفرینان، افراد و دولتها به همراه خواهد داشت.
خطر تبدیلشدن بیتکوین به طلای جدید
دیدگاه خوشبینانه نسبت به آینده بیتکوین به حفظ تعادل ظریف میان مالکیت دولتی و عمومی آن بستگی دارد، بهویژه از طریق حفظ آزادی افراد و کسبوکارها در مالکیت، مبادله و استفاده از بیتکوین.
بااینحال، یک سناریوی نگرانکننده وجود دارد: درصورتیکه بیتکوین بهعنوان یک دارایی ذخیره ملی شناخته شود، احتمال دارد که بیشازپیش در کیفپولهای سرد بانکهای مرکزی قفل شود و دسترسی عمومی به آن کاهش یابد.
این نگرانی بیاساس نیست و سابقه تاریخی در مورد طلا، این احتمال را تأیید میکند. در قرن نوزدهم، طلا هم بهعنوان دارایی مالی دولتی و هم عمومی استفاده میشد. اما در سال ۱۹۳۳، دستور اجرایی ۶۱۰۲ در ایالات متحده، مالکیت خصوصی طلا را ممنوع کرد و شهروندان آمریکایی را مجبور به تحویل داراییهای طلای خود به بانک مرکزی کرد.
هرچند در سال ۱۹۷۴ مالکیت خصوصی طلا مجدداً قانونی شد، اما چهار دهه جدایی از بازار آزاد، در کنار انباشت دولتی، طلا را به یک کالای لوکس با کاربرد مالی کاهشیافته تبدیل کرد.
بیتکوین تاکنون با چنین محدودیتهایی مواجه نشده است، اما خطر “ممنوعیتهای نرم” از طریق انباشت دولتی کاملاً واقعی است و نیاز به توجه دارد.
مسئله کلیدی این است که بیتکوین در چه مسیری قرار میگیرد: دسترسیپذیرتر یا محدودتر؟ پویاتر یا ایستا؟ اگر بیتکوین بیشازپیش در یک سیستم بسته ذخیره شود و از فعالیتهای اقتصادی و بازارها خارج شود، خطر تبدیلشدن به “طلای جدید” را خواهد داشت.
برای حفظ ارزش بیتکوین در آینده، این دارایی باید بازتر و در دسترستر شود تا افراد بیشتری بتوانند آن را نگهداری و استفاده کنند.
لزوم ایجاد ذخایر باز بیتکوین
ایجاد یک اکوسیستم باز برای بیتکوین بخش اساسی از اصول دیفای (DeFi) و BTCFi محسوب میشود. در مواجهه با احتمال شکلگیری ذخایر ملی بیتکوین، جامعه دیفای باید از ایجاد ذخایر بیتکوین باز و در دسترس حمایت کند.
ماهیت نسبتاً ایستا و محدود بیتکوین در مقایسه با سایر رمزارزها، مشارکت آن را در فعالیتهای اقتصادی کریپتو محدود کرده است. بیتکوین اغلب بهعنوان ارزی کند و دستوپاگیر شناخته میشود. اما ظهور BTCFi در اواخر سال ۲۰۲۳ این محدودیت را تا حدی برطرف کرد و به دنبال آزادسازی پتانسیل کامل بیتکوین بود.
ایجاد ذخایر ملی بیتکوین مستلزم ایجاد ذخایر باز بیتکوین است که دارای ویژگیهای دسترسی جهانی، معماری شفاف و غیرمتمرکز، و انتشار داراییهای پشتیبانیشده با نقدشوندگی بالا و قابل اعتماد باشد.
پروژههای حوزه بلاکچین باید با همکاری امور مالی سنتی و صنعت کریپتو، یک سیستم ذخیره بیتکوین باز ایجاد کنند که این دارایی را در فعالیتهای اقتصادی واقعی ادغام کند و به طور مداوم ارزش جدیدی خلق نماید.
با ورود کشورها به حوزه ذخایر بیتکوین، جامعه کریپتو باید اطمینان حاصل کند که پذیرش نهادی، دسترسی عمومی را تقویت میکند، نه اینکه آن را محدود سازد.
آینده بیتکوین به حفظ اصول اساسی آن، یعنی دسترسیپذیری و غیرمتمرکز بودن، بستگی دارد؛ درحالیکه باید به نقش در حال تحول آن در سیستم مالی جهانی نیز توجه کرد.
ایلان ماسک زمانی دوجکوین را “کریپتوی مردم” نامید. اینکه این ادعا چقدر درست است، جای بحث دارد. اما در عصری که ذخایر ملی بیتکوین ممکن است به واقعیت تبدیل شوند، نیاز به یک “ذخیره بیتکوین مردمی” بیش از هر زمان دیگری احساس میشود تا این دارایی دچار سرنوشت مشابه طلا نشود.