نقطه سر به سر (Break Even Point) اصطلاحی در حسابداری است و به وضعیتی اشاره دارد که درآمدها و هزینههای یک شرکت در یک دوره حسابداری خاص برابر بوده است. این بدان معنا است که هیچ سود خالص یا ضرر خالصی برای شرکت وجود نداشته است. همچنین ممکن است منظور از Break-Even Point درآمدهایی باشد که برای جبران هزینههای انجامشده در طول یک دوره خاص نیاز است.
به عنوان مثال، شرکت ABC تقریباً ۱۰۰،۰۰۰ دلار برای تولید هزینه کرد و سپس ۱۰۰،۰۰۰ دلار درآمد کسب کرد. در چنین شرایطی، این شرکت تنها به Break Even Point خود رسیده است؛ به این معنی که هیچ چیزی را از دست نداده اما هیچ سودی نیز کسب نکرده است. این اصطلاح در سرمایهگذاری نیز استفاده میشود.
در معاملات آپشن (Option) یا قرارداد اختیار معامله، نقطه سربهسر قیمتی است که یک دارایی باید در بازار به آن برسد تا خریدار در معامله اختیاری اگر تصمیم به خرید بگیرد، ضرر نکند. برای خریدار در معامله اختیار خرید (Call option)، نقطه سربهسر زمانی میرسد که قیمت برابر با قیمت اولیه به علاوه حق معامله پرداختشده باشد، در حالی که Break Even Point برای معامله اختیار فروش یعنی زمانی که قیمت پایه معادل قیمت اولیه منهای حق معامله پرداختشده باشد. نقطه سربهسر معمولاً در هزینههای کمیسیون تأثیر نمیگذارد، اگرچه در صورت تمایل میتواند این کارمزدها را نیز شامل شود.
نقطه سر به سر چگونه محاسبه میشود؟
به طور کلی، برای محاسبه نقطه سربهسر کسب و کار، هزینههای ثابت بر حاشیه سود ناخالص تقسیم میشود. این محاسبه عددی را ایجاد میکند که نیاز به تجزیه و تحلیل دارد. در مورد سهام، اگر معاملهگر سهامی را با قیمت ۲۰۰ دلار خریداری کند و ۹ ماه بعد پس از سقوط از ۲۵۰ دلار دوباره به ۲۰۰ دلار برسد، به نقطه سربهسر رسیده است.
فرمول Break Even Point
معاملهگران در معاملات خود نقطه سر به سر دارند و کسبوکارها نیز در کار خود دارای نقطه سربهسر هستند. نقطه سربهسر یک شرکت با در نظر گرفتن هزینههای ثابت و تقسیم این رقم بر درصد حاشیه سود ناخالص شرکت محاسبه میشود.
مثال نقطه سر به سر در سرمایهگذاری
فرض کنید یک سرمایهگذار سهام مایکروسافت را با قیمت ۱۱۰ دلار خریداری میکند. این قیمت نقطه سر به سر او در این معامله است. اگر قیمت به بالای ۱۱۰ دلار برسد، سرمایهگذار در حال کسب سود است. اگر قیمت سهام به زیر ۱۱۰ دلار کاهش یابد، سرمایهگذار ضرر میکند. اگر قیمت درست ۱۱۰ دلار باقی بماند، سرمایهگذاران در نقطه سربهسر (Break Even Point) هستند؛ چون نه سودی به دست میآورند و نه چیزی از دست میدهند.
مثال Break Even Point در یک کسبوکار
اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه نقطه سر به سر در یک کسبوکار را میتوان در صورتهای مالی آنها یافت.
فرض کنید یک شرکت دارای ۱ میلیون دلار هزینه ثابت و هزینه حاشیه ناخالص ۳۷ درصد است. نقطه سربهسر آن ۲.۷ میلیون دلار (۱ میلیون دلار تقسیم بر ۰.۳۷) است. در این مثال مهم، شرکت باید ۲.۷ میلیون دلار درآمد برای پوشش هزینههای ثابت و متغیر خود ایجاد کند. اگر فروش بیشتری داشته باشند، شرکت سود خواهد داشت. اگر فروش کمتری داشته باشند، ضرر خواهند داشت.