آیا تا به حال عبارت “امواج الیوت” را شنیده اید؟ اگر در بازار ارزهای دیجیتال معامله می کنید این آموزش به شما بسیار کمک خواهد کرد پس در ادامه با فیماچارت همراه باشید.
نظریه امواج الیوت توسط رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) برای توصیف حرکت قیمت ها در بازارهای مالی تهیه شده است که در آن او الگوهای تکراری و موجهای هندسی را مشاهده و شناسایی کرد. او این امواج را در حرکات قیمت سهام و در رفتار مصرف کنندهها مشخص کرد. اصطلاح سوار شدن بر روی موج که در آن سرمایهگذاران در تلاش برای سودآوری از یک روند بازار هستند نیز از این نظریه گرفته شده است.
نکات مهمی که در مورد نظریه امواج الیوت باید بدانید :
- نظریه امواج الیوت روشی برای تجزیه و تحلیل فنی است که در آن به بررسی الگوهای تغییرات قیمت در بلند مدت، در اثر تغییرات مداوم در احساسات سرمایهگذاران میپردازد.
- این تئوری دارای دو نوع مشخص موج است، امواج جنبشی و اصلاحی.
- تمامی امواج در این نظریه به خودی خود در یک مجموعه بزرگتر از امواج قرار دارند که به همان الگوی جنبشی/اصلاحی پایبند هستند، که به عنوان روشی بر پایه هندسه فراکتال برای سرمایه گذاری توصیف شده است.
نظریه امواج الیوت چگونه شکل گرفت
نظریه امواج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در سال ۱۹۳۰ تدوین شد. او بعد از اینکه به علت بیماری مجبور به بازنشستگی شد، برای پر کردن وقت خود به چیزی احتیاج داشت، بنابراین شروع به مطالعه ۷۵ سال نمودارهای سالانه ، ماهانه ، هفتگی و روزانه که خود آنها را در فهرست های مختلف وارد نموده بود، کرد. این تئوری در سال ۱۹۳۵ هنگامی که الیوت پیش بینی عجیبی از بورس اوراق بهادار کرد عملی شد. الیوت در آن زمان به درستی پیشبینی کرد که شاخص بورس به پایینترین میزان خود خواهد رسید، و از آن زمان به بعد این تئوری به عنوان یک رکن اصلی برای هزاران مدیر بورس ، بازرگان و سرمایهگذاران خصوصی بدل شد.
الیوت قواعد خاص حاکم بر نحوه شناسایی ، پیش بینی و سرمایه گذاری در الگوهای موج خود را تشریح کرد. تمامی کتابها، مقالات و نامههای او در این زمینه در سال ۱۹۴۴ تحت عنوان شاهکار الیوت (R.N. Elliott’s Masterworks) منتشر شد. نظریه جهانی امواج الیوت بزرگترین منبع تحلیل مالی مستقل و پیشبینی بازار در دنیا است و تمام بازارهایی که از آن استفاده میکنند به نام بازار مدل الیوت شناخته میشوند.
الیوت همواره متذکر بود که این الگوهای هیچگونه اطمینان قطعی در مورد حرکت قیمت های آینده ارائه نمیدهند، بلکه به منظور کمک برای تشخیص احتمالات در مورد آینده بازار کمک می کنند و آنها را می توان همراه با انواع دیگر تجزیه و تحلیل فنی، استفاده کرد. اما همیشه معاملهگران ممکن است در یک زمان معین تعابیر مختلفی از ساختار امواج الیوت در یک بازار داشته باشند.
نحوه کارکرد امواج الیوت
بر طبق نظریه الیوت به طور کلی حرکت صعودی در بازار به ۵ موج تقسیم میشود که با نام موجهای جنبشی معروفند و در مقابل آن ۳ موج وجود دارد که به موجهای اصلاحی معروف است. پنج موج صعودی با اعداد ۱ تا ۵ نمایش داده شده است و سه موج اصلاحی با ABC علامتگذاری میشود. که این الگوها در بازههای زمانی کوچک و بزرگ مشخص میشوند. در حالت ایده آل ، الگوهای کوچکتر را می توان در الگوهای بزرگتر شناسایی کرد. نحوه کارکرد امواج الیوت نیز از اطلاعات بدست آمده از این الگوها است که با قرار دادن آنها در اصلاح فیبوناچی میتوان از جهت حرکت بازار اطلاع پیدا کرد و به خرید و فروش با میزان ریسک کمتر دست زد.
در مدل الیوت، تغییر قیمت بازار همیشه بر طبق روند حرکتی این دو موج جنبشی و اصلاحی است. موجهای جنبشی دارای ۵ موج است، موج ۱، ۳ و ۵ صعودی و موج ۲ و ۴ اصلاح کننده قیمت هستند. در شکل بالا ۳ موج صعودی به ۵ قسمت تقسیم شدند و به شکل ((i)), ((ii)), ((iii)), ((iv)), ((v)) نمایش داده شده است و دو موج اصلاحی نیز هرکدام به سه بخش تقسیم شده و از نمادهای ((a)), ((b)), ((c)) برای هر قسمت استفاده شده است. که در نظریه الیوت به این ۵ موج که هرکدام دارای چند ریز موج است به طور کلی موج اول میگویند.
موجهای اصلاحی نیز از ۳ موج تشکیل شده است ، موج اول که شامل ۵ مرحله نزولی است به نام موج A و سپس موج سه مرحلهای اصلاحی به نام موج B و در آخر یک موج نزولی دیگر به نام موج C. و این ۳ موج در اصطلاح موج دوم نامیده میشوند. در بازار خرسی روند غالب رو به پایین است ، بنابراین این الگو معکوس می شود، یعنی پنج موج پایین و سه موج به بالا خواهد شد.
تمامی این درجهبندیهای صورت گرفته در نظریه امواج الیوت، برای شناسایی چرخهها است تا تحلیلگران بتوانند موقعیت یک موج را در پیشرفت کلی بازار مشخص کنند. تمامی مراحلی که در چرخه موجهای الیوت وجود دارد را میتوان در بازههای زمانی هفتگی، ماهانه و یا سالانه بازار پیدا کرد. این الگو را میتوان در تمامی نمودارهای EWF استفاده کرد.
استفاده از امواج الیوت در بازار ارزهای دیجیتال
همانطور که گفته شد نظریه امواج الیوت مبتنی بر مفهوم الگوهای تکراری، که تحت تأثیر روانشناسی سرمایهگذاران بوده، شکل گرفته است. رالف نلسون الیوت یک تحلیلگر مستقر در ایالات متحده بود و پس از سالها تحقیق و تجزیه و تحلیل داده های بازار سهام ، کتاب اصل موج (The Wave Principle) را نوشت که در آن تئوری خود را شرح می داد. روش او در تجارت سنتی پذیرش گستردهای پیدا کرده است و اکنون به عنوان یک شاخص رایج در تجارت ارزهای دیجیتال مورد استفاده قرار میگیرد.
شاخص امواج الیوت به نوسانات در عملکرد قیمت، تحت تأثیر روانشناسی جمعی، تریدرها نگاه میکند. این نوسانات اغلب در الگوهای یا موجهای تکراری به وجود میآیند و با شناسایی در مراحل اولیه شکلگیری این موجها، تریدرهای ارز دیجیتال میتواند قیمت ارز را باتوجه و نوع موج و الگوهای آن پیشبینی کنند.
الگوی شکست امواج الیوت
دو نوع موج مختلف وجود دارد که توسط نشانگر امواج الیوت مشخص شده اند : ضربهای و اصلاح کننده. امواج ضربهای دقیقا همسو با حرکت بیشتر تریدرها بوده و از ۵ موج تشکیل شده است. ریتم حرکتی این امواج مانند تصویر زیر است : موجهای ۱، ۳ و ۵ به صورت حمایتی عمل میکنند، در حالی موجهای ۲ و ۴ اصلاحاتی در این روند خاص هستند.
این پنج موج را میتوان به شرح زیر توضیح داد:
- موج اول : مربوط به سرمایهگذاران است که به عنوان مثال دست به خرید بیت کوین میزنند زیرا به نظر آنها قیمت آن از ارزش واقعی آن کمتر است.
- موج دوم : هنگامی است که بعضی از سرمایهگذاران به سود میرسند که این امر سبب اصلاح قیمت بیت کوین میشود.
- موج سوم : با توجه به موج ۱، گروه بزرگی از تریدرها این مسئله را صعودی میدانند و تصمیم می گیرند از موج ۲ که موجب کاهش قیمت شده استفاده کنند و به خرید و ترید بیتکوین بپردازند. معمولا این بلندترین موجی است که شکل میگیرد.
- موج چهارم : بعد از فشار قوی موج سوم، سرمایهگذاران اکثرا سود مناسبی میکنند که سبب اصلاح دوباره قیمت میشود.
- موج پنجم : موج نهایی معمولا زمانی تشکیل میشود که تعداد بسیار زیادی از تریدرها دیگر توانایی مقاومت در برابر از دست دادن فرصت سرمایه گذاری سودآور (FOMO) را ندارند. این امر سبب شکلگیری الگوی ABC میشود.
الگوی ABC امواج الیوت
الگوی ABC که معمولا با نام موج اصلاحی شناخته میشود، به عنوان تصحیح کننده الگوی ۵ موج به کار میرود. که ساختار آن به صورت یک الگوی ۳ موج است. در شکل زیر چگونگی تشکیل این امواج نشان داده میشود.
الیوت در کتاب خود ۲۱ الگوی اصلاحی مختلف ABC را بیان کرده است. با این حال ، تریدرهای ارزهای دیجیتال تمایل دارند که روی بروزترین و ساده ترین الگوهای ABC متمرکز شوند که شامل : الگوی زیگ زاگ (Zig-zag) ، الگوی صاف (مستطیل) و الگوی مثلث میشوند. برخلاف امواج جنبشی تشخیص امواج اصلاحی کار بسیار دشواری است. برای آشنایی بیشتر با الگوهای موج اصلاحی به برخی از قوانینی که در هنگام رخ دادن آنها میافتد اشاره میکنیم.
برای اینکه تشخیص دهید که موج اصلاحی شما از نوع زیگزاگ است، قوانین زیر حتما باید اتفاق بیافتد
- الگوی زیگزاگ دارای سه موج است
- موج A به صورت جنبشی و نقطه شروع شیب است
- موج B می تواند از هر الگوی اصلاحی استفاده کند
- موج C به صورت جنبشی و نقطه انتهای شیب است
- موج B کوتاهتر از موج A است
- موج C بلندتر از موج B است
- موج B یک موج اصلاحی است
برای اینکه تشخیص دهید که موج اصلاحی شما از نوع صاف (مستطیل) است، قوانین زیر حتما باید اتفاق بیافتد
- الگوی صاف دارای سه موج است
- موج A می تواند هر نوع الگوی تصحیح به جز مثلث باشد
- موج B می تواند هر نوع الگوی تصحیح باشد (در بیشتر موارد زیگزاگ است)
- موج C به صورت جنبشی و نقطه انتهای شیب است
- بلندی موج B بیشتر از ۹۰ درصد موج A است
- موج C معمولا هم اندازه و یا کمی بلندتر از موج B است
- موج B یک موج اصلاحی است
البته باتوجه به بلندی موج B و C این الگو دارای ۳ مدل است
- معمولی : این الگو همگامی اتفاق میافتد که تقریبا بلندی هر سه موج به یک اندازه باشد
- گسترده : این الگو همگامی اتفاق میافتد که موج B از موج A، و موج C از موج B بلندتر باشد
- مداوم : این الگو همگامی اتفاق میافتد که موج B از موج A بلندتر باشد اما موج C از موج B کوتاهتر باشد
در کل ، امواج جنبشی و اصلاحی در کنار هم، به اصطلاح “حرکت ۳-۵” را تشکیل می دهند ، که می تواند در مدت زمان از ۱ دقیقه تا یک سال رخ دهد.
الگوی تجارت امواج الیوت در بازارهای ارز دیجیتال
برای استفاده از الگوی امواج الیوت در تجارت ارزهای دیجیتال باید به قوانین زیر توجه داشته باشید:
- موج ۳ هرگز نمی تواند کوتاهترین موج جنبشی باشد
- موج ۲ هرگز نمی تواند پایینتر از شروع موج ۱ باشد.
- موج ۴ هرگز نمی تواند از بیشترین قیمت موج ۱ کمتر باشد.
- اگر موج ۲ سریع تمام شود، موج ۴ بیشتر طول میکشد و برعکس
- استثنا در امواج جنبشی: اگر طول موج های ۱ و ۳ هم اندازه باشند، به احتمال زیاد موج ۵ هم همون اندازه خواهد بود.
اگر یکی از قوانین فوق شکسته شود ، کل الگوی شما بیاعتبار است. البته که لیستی از قوانین اضافی نیز وجود دارد که باید به آنها رعایت شود، اما این قوانین از اهمیت کمتری برخوردار بوده و می توانند شکسته شوند.
هم اکنون برای مثال میتوانید به نمودار قیمتی بیت کوین در زیر توجه کنید. ما حرکت ۳-۵ را برای در نمودار آن مشخص کردهایم. قیمت در ابتدای شروع موج ۱ به کمترین میزان خود رسیده است، قبل از اینکه شروع به سیر صعودی داشته باشد. و به محث پایان یافتن موج ۵، الگوی ABC شکل گرفته و شاهد کاهش قیمت هستید.
در این مثال تمامی ۳ قانون اصلی که گفته شد رعایت شده است. اصلیترین نکته در مورد امواج الیوت این است که شما بتوانید موجها را به درستی تشخیص دهید. این امر به ویژه در هنگام شناسایی امواج ۳ و ۵ بسیار مهم است. برای فهمیدن اینکه امواج ۲ و ۴ دقیقا چه زمانی به پایان میرسند، تریدرها از اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) استفاده میکنند.
برای اینکه بیشتر با کارکرد این اصلاح آشنا شوید، ما همان نمودار قسمت قبلی را با اضافه کردن اصلاح فیبوناچی به شما نشان میدهیم. همانطور که در تصویر مشخص شده، موج دوم هنگامی که به ۷۸.۶ درصد اصلاح فیبوناچی میرسد به اتمام میرسد. با این اطلاعات و دانستن اینکه موج ۲ نمی تواند از موج ۱ پایینتر بیاید ، برای اینکه در تریدمان ضرر نکنیم میتوانیم از لحظه شروع قیمت موج ۱ استفاده کنیم و سرمایهگذاری را در نقطهای که کمترین میزان نوسان را دارد انجام دهیم.
تریدرهای معمولا از سطح ۳۸.۲ درصد تا ۷۸.۶ درصد فیبوناچی برای پیدا کردن اتمام موج ۲ و شروع موج ۳ استفاده میکنند. زیرا در این محدوده است که پیشبینی ما درست از آب در میآید و عملکرد قیمت در موج اصلاحی ۲ پایین تر از شروع موج ۱ نخواهد بود. اینگونه است که تریدرهای ارز دیجیتال موجهای بازارها را میگیرند و به اصطلاح برروی آن سوار میشوند تا بیشترین سود ممکن را ببرند. اما همیشه به یاد داشته باشید که عملکرد قیمت باید ۳ قانون اصلی را رعایت کند. اگر اینگونه نباشند ، الگوی امواج الیوت اعمال نمی شود و بهتر است از شاخص های مختلف فنی دیگر برای پیشبینی وضع قیمت استفاده کنید
نتیجهگیری
نظریه امواج الیوت یک چارچوب کامل برای درک رفتار بازار ارائه می دهد ، و با یافتن پاسخ این سوال که، دقیقا ما کجا قرار گرفتهایم؟ به سازماندهی نظرات ما در مورد بازار کمک می کند. ترکیب نظریه الیوت با نسبتهای فیبوناچی، به تریدرها کمک میکند تا تصمیمگیری کنند ، برخی از نقاط خوب ورود و خروج را فراهم میکند و در نتیجه اعتماد به نفس تریدرها را افزایش میدهد. از طرف دیگر ، نقص اصلی نظریه موج الیوت میزان بالای وابستگی به تصمیم کاربران است. یافتن دو تحلیلگر موج الیوت که به نتیجه گیری یکسان برسند یا الگوهای موج یکسانی را ترسیم کنند دشوار است.
به طور خلاصه ، تجزیه و تحلیل امواج الیوت یک روش عالی برای فراهم آوردن اطلاعات در هنگام تحلیل بازار است، اگرچه تجارت را صرفا با استفاده از تجزیه و تحلیل این موج نیز توصیه نمیکنیم. درعوض، سعی کنید در کنار این روش از ابزارهای دیگری مانند میانگین حرکت یا نوسان ساز استفاده کنید تا تصمیم نهایی در مورد خرید یا فروش یک ارز دیجیتال بگیرید.
کلام آخر
متخصصان امواج الیوت تاکید دارند که صرفا به دلیل اینکه بازار از یک الگو فراکتال استفاده میکند ، نمیتوان آن را به راحتی پیش بینی کرد. به عنوان مثال اگر درخت را به عنوان یک الگو فراکتال فرض کنیم ، این بدان معنی نیست که هر کسی می تواند مسیر هر یک از شاخه های آن را پیش بینی کند. از نظر کاربرد عملی ، اصل امواج الیوت مانند سایر روش های تحلیل ، نیاز به مطالعه فراوان و درک کافی از آن دارد.
یکی از نقاط ضعف اصلی این است که کاربران اکثرا مقصر شکست خود را ضعف در تئوری میدانند تا در اشتباه خواندن نمودارها، که این امر سبب میشود که آنها هرگز در فهمیدن اینکه یک موج چه موقع به پایان میرسد عاجز باشند. با این حال معاملهگرانی که به تئوری امواج الیوت باور دارند با شور و شوق از آن دفاع می کنند.